بیوگرافی دیا میرزا

تصاویر دیا میرزا بازیگر هندی

دیا میرزا یک هنرپیشه، و مانکن اهل هند میباشد

 

  زندگی‌نامه دیا میرزا

نام و نام خانوادگی دیا میرزا
متولدٔ  دیا هاندریچ
  ۹ دسامبر ۱۹۸۱ ‏(۳۵ سال)
پیشه      هنرمند، و مدل
سال‌های تلاش      2000–تا اکنون
عنوان(ها)     دیا میرزا

دیا میرزا یک هنرپیشه، و مانکن اهل هند میباشد. دیا میرزا از پارسیان هند می باشد ، که اجداد او در روزگار حمله اعراب به ایران ، به سوی هندوستان مهاجرت کردند .

دیا میرزا ( متولد ۹ دسامبر ۱۹۸۱) یک هنرپیشه، و مانکن (شخص) اهل هند میباشد. او از پارسیان هند می باشد ، که اجداد او در روزگار حمله اعراب به ایران ، به سوی هندوستان مهاجرت کردند .

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که او در آن ايفاي نقش داشته میباشد می‌توان به ام شنتی ام اشاره کرد. دیا میرزا (انگلیسی: Dia Mirza؛ متولد ۹ دسامبر ۱۹۸۱) یک هنرپیشه و مانکن اهل هند میباشد.

در پرونده این هنرمند هندی، ۴۰ فیلم به چشم می‌خورد؛ «دیا میرزا» در سال ۲۰۰۰، عنوان دختر باکفایت آسیا و اقیانوسیه را از آن خود کرد و در مدت فعالیتش در سینمای بالیوود، ۱۱ بار نامزد دریافت پاداش‌های مختلف شد و توانست ۹ پاداش را از آن خود کند. آخرین توفیق «میرزا» بازی در فیلم «paanchadhyay» بود؛ این فیلم در بسیاری از فستیوال‌های معتبر جهان پذیرفته شد و در جشنواره جیپورهند، پاداش بهترین هنرمند زن به این بازیگراعطا شد. میرزا در فیلم‌های «نمی‌توانم تو را فراموش کنم» با سلمان خان، «پارینیتا» با آمیتاب باچان، «باجگیری» با پریانکا چوپرا و أجی دیوگن «حیرت نگفتم» با آیشواریا رای و آمیتاب باچان همبازی بوده میباشد. او ايفاي نقش مقابل محمدرضا گلزار را در فیلم سلام بمبئی بازی کرده. دیا با ساحیل سانگها در سال ۲۰۱۴ ازدواج کرد.

دیا میرزا ، همبازی هندی محمد رضا گلزار را بهتر بشناسید
حضور محمدرضا گلزار هنرمند مشهور و زورمند سینمای کشورمان در فیلم سلام بمبئی به نوعی علت شناخته شدن همبازی او دیا میرزا هنرمند زن هندی به ایرانیان شد. انتشار تصاویری زیبا از گلزار و دیا میرزا در کنار هم در دنیای مجازی هنردوستان را مشتاق به شناخت هر چه بیشتر این هنرمند و تهیه کننده سینمای بالیوود شد.

دیامیرزا با نام اصلی دیا هاندریچ زاده نهم دسامبر 1981 میباشد که بعد از حضور در میدان مدلینگ و پیروزی به عنوان بانوی برتر آسیا داخل بالیوود شد. او در رسانه ها به خاطر کارهای اجتماعی اش معروف میباشد. دیا به همراه ساحل سنگا و زایدخان شرکتی به نام بورن فری اینترتینمنت در میدان تهیه کنندگی فیلم را اداره می کند. اولین فیلم آنها «عشق برهم زننده زندگی» نام داشت که 17 اکتبر 2011 اکران شد.

دیا در حیدرآباد ایالت اوتارپرادش زاده شد. پدرش فرانک هاندریش نقاش و گرافیستی آلمانی بود که به معماری و طرح‌ریزی دکوراسیون نیز می پرداخت و اصالتی مونیخی داشت. در حالی که مادرش دیپا از اهالی بنگال بود که او هم نقشه کش ساختمان و طرح‌ریز دکوراسیون میباشد و در حال حاضر تلاش های اجتماعی مختلفی را در زمینه کمک به معتادان و الکلی ها انجام می دهد. وقتی دیا چهارسال و نیمه بود والدینش از هم سوا شدند و نزدیک به پنج سال بعد پدرش از دنیا رفت. مادرش نیز در ازدواج مجدد، با احمدمیرزا زندگی خود را سر گرفت که او نیز سال 2003 از دنیا رفت. دیا برای کارهای هنری خود نام فامیل ناپدری اش را انتخاب کرد.

هنگامی که در خیرات توسعه‌یافته در حومه حیدرآباد زندگی می کردند به دبیرستان دخترانه ویدیارانایا می رفت و بعد راهی کالج استنلی جونیور شد. در آخر نیز در شاخه هنر از دانشگاه آندراپرادش در حیدرآباد دانش آموخته شد. بعد از آن دیا داخل رقابت های بانوی باکفایت هند شد و سپس به مسابقات بانوی آسیا رسید و مقام اول را در سال 2000 کسب کرد. این مسابقات در فیلیپین انجام می شد و دیا میرزا اولین هندی بعد از 27 سال بود که به مقام اول می رسید. دیامیرزا مدتی میباشد با ساحل سنگا ازدواج کرده میباشد و همچنین در کنار زایدخان، دیگر هنرمند سینمای هند، شرکت تولید فیلمشان را اداره می کنند و به این شکل داخل دنیای تهیه کنندگی نیز شده میباشد.

تصاویر دیا میرزا بازیگر هندی

دیا میرزا از پارسیان هند می باشد

دیامیرزا با پدر آلمانی، مادر بنگالی
دیامیرزا: من زاده حیدرآباد هستم و آنجا بزرگ شدم. اما پدرم آلمانی و مادرم بنگالی بودند. پدرم معمار و طرح‌ریز گرافیک بود که به کل دنیا سفر می کرد و شیوه درس دادن را به آموزنده ها یاد می داد. در یکی از همین سفرها و در بازدید از مکس مولر باون در دهلی، مادرم را می بیند که به طور تصادفاً مادر من هم زبان آلمانی را برای خواندن انتخاب کرده بود و آن روزگار می توانست خیلی روان و خوب گفت‌وگو کند و حتی بنویسد. آنها طی یک عشق توفانی با هم ازدواج کردند و من به دنیا آمدم.

وقتی چهارسال و نیم سن داشتم پدر و مادرم از هم سوا شدند و هر دو دوباره ازدواج کردند. پدر خودم وقتی 9 ساله بودم فوت کرد. از طرفی مادرم هم ازدواج کرد اما از اینکه ناپدری ام را پدر خونی خودم ندانم، بیزار بودم. او مرد تعجب انگیز و خوبی بود و هیچ وقت سعی نکرد جای پدر خونی ام را بگیرد. او هم در سال 2003 فوت کرد. ناپدری ام مسلمان و اهل حیدرآباد بود و من نام فامیلم را از روی فامیل او برداشتم.

شوک بزرگ زندگی من
دیامیرزا: بزرگ ترین ضربه ای که خیلی روی زندگی ام تاثیر گذاشت، مرگ پدرم بود. من در هر مساله ای به او تکیه کرده بودم. همسر دومش باردار بود که او فوت کرد و بعد از مرگش آن خانم دوباره ازدواج کرد. این جوری شد که من تنها بچه اش در روزگار زنده بودنش بودم. البته نتوانستم جسدش را ببینم چون اجازه ورود به مراسم را نداشتم. راستش حتی قبل از اینکه ما برسیم خانواده اش همه کارها را انجام داده بودند و مراسم را پایان کرده و منتظر ما نمانده بودند. تا مدت زیادی نتوانستم گریه کنم چون باورم نمی شد که او فوت کرده میباشد.

مشکل کوچک دنیای بزرگ
دیامیرزا: من تک فرزند پدر و مادرم بودم اما با اینکه تک فرزند بودم تا به امروز هیچ وقت مادرم با من کردار نازپرورده ای نداشته میباشد. او پایان سعی اش را کرد که من را مستقل بار بیاورد تا بتوانم روی پای خودم بایستم. یاد گرفتم که بارها همه چیز را از نو بسازم و اشتباهات و نابسامانی ها را جبران کنم. حرف های پدرم را هم هنوز به وضوح به یاد دارم. او مرد خیلی خلاقی بود و ای کاش همه مثل او بودند. او قهرمان من بود. وقتی پدر و مادرم از هم سوا شدند، من روزهای هفته پیش مادرم بودم و آخر هفته ها کنار پدرم.

یادم است یک روز وقتی که از مدرسه بازگشته بودم روی پله های بیرون نشسته و منتظر پدر بودم چون در منزل قفل بود. بعد از مدت کوتاهی او رسید و دید که ناراحتم. از من پرسید:« چرا اینقدر ناراحت به نظر می رسی؟» و من جواب دادم:« به خاطر اینکه من مشکلات زیادی دارم.» این حرف از دهان بچه ای به سن من بامزه بود و او خندید و گفت:« جدی؟ بیا برویم چیزی نشانت بدهم.» مرا به اتاقم در منزل خودش برد که همه آن را با دست های خودش ساخته بود، از تخت و کمد گرفته تا اسباب بازی ها. بعد نقشه جهان را نشانم داد.

روی چند نقطه دست گذاشت و کشورهایی را به من نشان داد تا نوبت به حیدرآباد رسید که یک نقطه ریز بود. من سردرگم به او نگاه کردم و پرسیدم:« حیدرآباد تنها یک نقطه میباشد پدر؟» و او گفت:« اکنون می توانی اندیشیدن کنی که مشکلت اصلا بزرگ نیست؟» پدرم در آن سن پایین چنین چشم اندازی را به من نشان داد و همین قصه سالیان سال به من کمک کرد. به طوری که هر وقت ناراحت می شوم این قصه را به خودم یادآوری می کنم.

مادر قهرمان من
دیامیرزا: مادرم را بیشتر از همه دوست دارم. احساس می کنم بند نافم با او هرگز بریدن نشده میباشد. رابطه من با مادرم از یک رابطه معمولی دختر و مادری فراتر رفته چون ما بیشتر تجربیات زندگی مان را با هم شریک بودیم. زندگی به او خیلی فشار آورد، چیزهای زیادی را از دست داد و من می دیدم که او هر بار دوباره برخاست، جنگید و کاری کرد که اتفاق هایی که می خواست بیفتد. سال های زیادی را کار کرد. بعد از فوت پدر دومم به علت نارسایی چند عضو، مادر با من در بمبئی زندگی کرده، برای تندرستی در مرکز درمانی ریکاوری کار می کند.

تصاویر دیا میرزا بازیگر هندی

دیامیرزا با نام اصلی دیا هاندریچ زاده نهم دسامبر 1981 میباشد

مرگ عجیب ناپدری ام
دیامیرزا: راستش کمی دیر با ناپدری ام ارتباط استوار کردم. یعنی زمانی که به دوران نوجوانی رسیده بودم ولی این ارتباط خیلی نزدیک و پر از احترام بود. البته وقتی کوچک تر بودم نمی دانست چطور با من ارتباط استوار کند. زمانی ارتباط خوبی بین ما استوار شد که من منزل را ترک کردم و به بمبئی آمدم. آن روزگار بود که فهمیدم چه ايفاي نقش مهمی در زندگی من داشته و من چقدر دوستش دارم.

من دیگر بخت برگشت به حیدرآباد را پیدا نکردم تا با او زندگی کنم اما خوشحالم که در چند سال آخر عمرش یک رابطه دوست داشتنی با او داشتم. هیچ وقت روزی را که او به منزل من در بمبئی آمد فراموش نمی کنم. آن منزل را در 21 سالگی خریده بودم. روی تابلوی بیرون منزل متن بود میرزا… اصلا فکرش را نمی کردم که به آن متن توجه کند. به محض اینکه از پله‌برقی پیاده شد به سمتش رفت و با تمرکزفکر نگاه کرد، اشک در چشمانش جمع شد، من را بغل کرد و گفت:« تو دختر من نیستی، تو پسر منی» و یک سال بعد از این ماجرا او نیز فوت کرد. آن روزگار من برای فیلمبرداری در لندن بودم و مادرم هم همراه من بود. در واقع این از معدود دفعاتی بود که اصرار کرده بودم مادرم همراه من باشد چون فیلمبرداری بلندمدتی بود.

شب بود که دخترعمویم تلفن زد و اخبار داد که ناپدری ام بستری شده و به کما رفته میباشد. اما گفت هرچیزی را که بگوییم می شنود و آیا می خواهم چیزی به او بگویم؟ گوشی را دم گوشش گذاشت و من گفتم:« پدر، تو قول داده بودی تا مرا عروس نکرده ای هیچ جا نمیروی، پس نمی توانی مرا تنها بگذاری.» آن طور که به من گفتند او پلک هایش را در جواب من تکان داد. این آخرین مکالمه من با او بود.

ايفاي نقش دوستان و مردم ها
دیامیرزا: به نظرم روابط مهم ترین جایگاه در زندگی انسان را دارد چرا که اعتدال، هارمونی و قدرت شما از خانواده و دوستان و کسانی که دوست شان دارید نشات می گیرد. چیزی مهم تر از خانواده و دوستان در زندگی نیست و آنها روی پایان عملکردهای شما در زندگی تاثیر می گذارند.

دنیای بی مشابه بغل مادر
مادرم پایان دنیای من میباشد. صداقت‌آمیز بگویم هیچ جای دنیا بغل مادر نمی شود. چرا که هیچ جا چنین امنیتی احساس نمی کنید. او شما را قضاوت نمی کند و پر از عشق و آینه زندگی شماست.

روزگار بندی خاص خدا
دیامیرزا: در مورد ازدواجم با ساحل سنگا باید بگویم که بیشتر از هر چیز از طرز تفکرش خوشم می آید. هرگز ندیدم با مردم گوناگون کردار کند و این برای من خصیصه بینهایت مهمی میباشد. خیلی کم پیش می آید کسی را پیدا کنید که دیگران را قبل از خودش قرار بدهد و با همه افراد با وقار و احترام کردار کند. من از روزی که ساحل را دیدم در ذهنم با او ازدواج کرده بودم. راستش من به روزگار بندی خدا خیلی عقیده دارم. قطعا دلیلی بود که قبل ها این اتفاق نیفتاده بود.

خواستگاری رویایی من
وقتی که من و همسرم با هم آشنا شدیم من 32 و ساحل 33 ساله بودیم. سطح خانوادگی هر دو ما تقریبا یکی بود. نقاط مشترک زیادی داریم. هردو مردم های رک ولی آرامی هستیم. دلداده غذا، فیلم و موسیقی هستیم. از آن روزگار 5 سال می گذرد. شرکت فیلمسازی مان را با هم راه انداختیم. آن روزگار به نیویورک رفته بودیم که یک روز ساحل از من خواست که به پل بروکلین برویم.

جایی که زمان تحصیلش را گذرانده بود. زمانی که به میانه پل رسیدیم یک‌دفعه در مقابل من زانو زد و از من خواستگاری کرد. تعجب انگیز بود مشابه صحنه ای از یک فیلم. توریست های زیادی از کشورهای مختلف آنجا بودند که با دیدن این صحنه ابتدا به دست زدن کردند. واقعا چیزی فراتر از واقعیت بود. همان چیزی بود که بها این همه منتظر ماندن را داشت.

ازدواج آسان و بدون تجمل
دیامیرزا: مراسم ازدواج ما یک ازدواج پنجابی آسان بود که سه روز به طول انجامید. ما هر دو زیاد اهل تجمل نیستیم؛ بنابراین مراسم خیلی باشکوهی نداشتیم. دوستان محدودی را دعوت کرده بودیم و حتی برخی از اعضای دور خانواده نیز دعوت نبودند. راستش نمی خواستیم خیلی ازدحام بازی کنیم!

من و همسرم در شراکت هم با هم مشکلی نداریم. ممکن میباشد خنده دار به نظر برسد اما باید این مساله را ذکر کنم که وقتی افراد مختلف به دفتر ما می آیند احتمالا به واسطه نام من به اینجا قدم بگذارند. اما ما همه کارها را با هم انجام می دهیم و برای کار هم بها قائل هستیم. ساحل روابط عمومی خوبی دارد و می تواند افراد را در کنار یکدیگر قرار دهد.

گاهی برای خودم هم جای بهت دارد که چگونه این قدر خوب همه کارها را مدیریت می کنیم و در عین حال داخل حریم خصوصی یکدیگر نمی شویم. ساحل کسی میباشد که به تساوی زن و مرد بینهایت معتقد میباشد و فضای کافی به من می دهد. شش سال میباشد که این شرکت را با هم اداره می کنیم و تنها چیزی که ما را در کنار یکدیگر نگه داشته این میباشد که خودخواهی جایی در رابطه کاری ما ندارد.

تصاویر دیا میرزا بازیگر هندی

دیامیرزا بعد از حضور در میدان مدلینگ و پیروزی به عنوان بانوی برتر آسیا داخل بالیوود شد

زن ها را جدی بگیرید
دیامیرزا: یکی از مشکلات تهیه کننده بودن برای من، زن بودن میباشد و اینکه بعضی ها مردم را در این پیشه جدی نمی گیرند؛ همان طور که وقتی با تهیه اولین فیلم خودم، کارم را در این زمینه ابتدا کردم همه مرا دست کم گرفتند اما خیلی ها از عملکرد کار من تعجب زده شدند. از طرفی با فیلم دومم نشان دادم که من هم می توانم در این پیشه پیروز باشم؛ بنابراین زن ها را در هرکاری جدی بگیرید.

همکاری با رضا گلزار
این برای اولین بار میباشد که در یک پروژه مشترک سینمایی کار می کنم که البته بیشتر عوامل آن ایرانی هستند. از بازی در کنار رضا گلزار واقعا خوشحالم. او یک هنرمند فوق العاده میباشد و سوا از قدرت بازیگری، چهره ای خاص دارد.

به نظرم او یکی از زیباترین مردم های روی کره زمین میباشد. از قربان محمد پور نیز تشکر می کنم. او یک کارگردان مهربان میباشد و امیدوارم همیشه شاد و خندان باشد. ضمن اینکه در این مدت مردم ایران نیز به من لطف زیادی داشتند و در برگ خصوصی من علاقه خودشان را نسبت به من نشان دادند که از همه آنها تشکر می کنم.

مهم ترین بخش زندگی
دیامیرزا: مهم ترین و بزرگ ترین مساله زندگی انسان، سلامتی میباشد و متاسفانه زمانی به این مساله پی می بریم که بیمار می شویم. در یک آهنگی شنیدم که می گفت بدن تو مهم ترین ابزاری میباشد که در دست داری. پس زمانی می توان از این وسیله استفاده کرد که سالم باشد و تدبر سالم هم عملکرد داشتن بدنی سالم میباشد. اگر از سلامت کافی بهره‌مند باشید می توانید در زندگی تصمیمات درست بگیرید، درست عمل کنید و به امیال و رویاهای تان برسید.

همچنین می توانید از کسانی که دوست شان دارید پشتیبانی و محافظت کنید. سلامتی کلید همه چیز میباشد و قدرت تان را افزایش می دهد. متاسفانه برخی به دیگران اهمیت می دهند ولی به خودشان نه. باید به تغذیه و روش زندگی خود بینهایت توجه کنیم.

تصاویر دیا میرزا هنرمند هندی

تصاویر دیا میرزا بازیگر هندی

………….

تصاویر دیا میرزا بازیگر هندی

دیا میرزا در حیدرآباد ایالت اوتارپرادش زاده شد

تصاویر دیا میرزا بازیگر هندی

دیا میرزا و محمد رضا گلزار در نشست خبری فیلم سلام بمبئی

تصاویر دیا میرزا بازیگر هندی

دیا میرزا در نشست خبری سلام بمبئی

تصاویر دیا میرزا بازیگر هندی

عکسها دیا میرزا و محمدرضا گلزار در فیلم سلام بمبئی