سروش واقعیت ارگردان و هنرمند اهل ایران هست. سروش واقعیت در سال ۱۳۹۸ برندهٔ سیمرغ سیمین بهترین کارگردانی برای فیلم جهان با من برقص در سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر شد.
گزیده ای از زندگینامه سروش واقعیت
تولد: ۸ آذر ۱۳۴۴
مکان تولد: اصفهان (اصالتا نائینی)
مکان زندگی: تهران
پیشه: کارگردان، نویسنده، هنرمند
همسر(ها) : سارا سالار
فرزندان : سورنا واقعیت
مدرک تحصیلات: کاردانی رادیولوژی، کارشناسی شیمی کاربردی، کارشناسی ارشد آلودگی و محافظت محیط زیست دریا
زندگینامه سروش واقعیت
سروش واقعیت را بیشتر بعنوان کارگردان سریال های طنز پیروز تلویزیونی می شناسیم. کارگردانی که بدون مقدمه چینی خاص، همراه با چاشنی فانتزی، مخاطب را سرگرم سریال هایش می کند و لا به لای کمدین، انتقاد هم می کند. سروش واقعیت تا به حال با مهم ترین کمدی های سینمای ایران کار نموده و به گفته خودش از هر یک از آن ها تأثير گرفته هست. احیانا تنها تفاوتش هم با آن ها، حفظ ارتباطش با تلویزیون و ماندگاری در این رسانه هست. در این مطلب زندگینامه سروش واقعیت را با هم می خوانیم.
سروش واقعیت و برادرش خشایار موحدیان در کودکی
سروش واقعیت ۸ آذر سال ۱۳۴۴ در اصفهان زاده شد. پدر و مادرش اهل نائین بودند. سروش واقعیت تا سال ۱۳۶۳ ( تا ۱۹سالگی) در اصفهان زندگی می کرد و بعد از پذیرفته شدن در دانشگاه در تهران اهل شد. او دارای مدرک کاردانی رادیولوژی، کارشناسی شیمی کاربردی و کارشناسی ارشد الودگی و محافظت محیط زیست دریا هست.
سروش واقعیت این کارگردان، نویسنده، هنرمند و مجری کشورمان برادر خشایار موحدیان تدوینگر معروف سینما و تلویزیون هست که بسیاری از طرفدارانشان به علت گوناگون بودن نام خانوادگی این دو هنرمند اطلاعی از برادر بودن آن ها ندارند.
عکس ها زمان جوانی سروش واقعیت
ابتدا کار هنری سروش واقعیت
سروش واقعیت با سریال« جنگ ۷۷» مهران مدیری در سال ۱۳۷۷ پا به صحنه هنر گذاشت و به محبوبیت رسید و همزمان در همان برنامه نویسندگی را در کنار بازیگری تجربه کرد. بازی در سینما را در سال ۱۳۷۸ با فیلم« شراره» به کارگردانی سیامک شامقی آغاز نمود. نام خانوادگی او« واقعیت نائینی» بوده هست ولی به گفته خودش به علت طولانی بودن، آنرا به« واقعیت» تغيير داده هست.
سروش واقعیت با تبحری که در زمینه کارگردانی داشت توانست استعداد بازیگرانی همچون پژمان جمشیدی، محمد نادری، بهنام تشکر، هوتن باحوصله را کشف کند و آن ها را داخل صحنه بازیگری کند.
عکس ها های جدید سروش واقعیت
ازدواج سروش واقعیت
سروش واقعیت در سال 1372 با خانمی به نام سارا سالار ازدواج کرد. سارا سالار رمان نویس هست و در پیشه خودش بینهایت پیروز هست. این دو هشت سال بعد از ازدواج صاحب پسری شدند و نام او را سورنا گذاشتند.
خانم سارا سالار زاده سال 1345 در شهر زاهدان هست، او نویسنده و مترجم هست. سارا سالار تابحال دو رمان به نام های احیانا گم شده ام و است یا نیست در نشر چشمه منتشر نموده هست و در سال 1389 برای رمان احتما گم شده ام برنده پاداش ادبی هوشنگ گلشیری شده هست. این رمان به زبان انگلیسی، ایتالیایی و آلمانی هم ترجمه شده هست.
سارا سالار، همسر سروش واقعیت
مصاحبه ای خواندنی با سروش واقعیت
چند خواهر و برادر دارید؟
سه برادر و یک خواهر دارم که اختلاف سنی شان با من خيلي زیاد هست.
از چه زمانی کتاب و مطالعه در زندگی شما بازي کردن نقش مهمی پیدا کرد؟
من از روزگار کودکی کتاب خواندن را ابتدا کردم و چون خواهر و برادر نزدیک به سن و سال خودم نداشتم، ناچار بودم با کتاب خودم را سرگرم کنم. از طرفی، در خانواده ام همه اهل کتاب خواندن و مطالعه بودند و من هم به تبعیت از آن ها، یک شخص کتاب خوان شدم.
انضمام و پیوستگی مطالعه که پیوسته در زندگیتان حفظ شده و شما را بیش تر بعنوان نویسنده و کارگردان کتاب باز می شناسیم تا فیلم باز، چطور رخ داد؟
من کوشش کردم این رویه را با مطالعه کتاب هایی که به آن ها علاقمند هستم ادامه دهم و به نظرم همه کسانی هم که می خواهند این فرهنگ را در زندگی شان تقویت کنند بهتر هست مطالعه را با کتاب هایی که برایشان دلپذیر هست و به آن ها علاقمند هستند آغاز کنند. مطالعه چیزی نیست که اگر در زندگی ایستاده شد دیگر نتوان آنرا ادامه داد. چون برای مطالعه همیشه مجال است و اگر در زندگی ایستاده شود میتوان مجدداً آنرا تقویت کرد. البته این کار امکان دارد برای افردی که خلق به مطالعه ندارند یا آنرا کنار گذاشته اند، قدری مشکل باشد ولی به نظرم آن ها هم برای ابتدا و تقویت مجدد مطالعه، بهتر هست پی‌جویی کتاب هایی که دوستان و آشنایان شان معرفی می کنند و سلیقه شان به هم نزدیک هست بروند.
تصاویر جدید سروش واقعیت
خودتان بیشتر چه کتاب هایی را دنبال می کنید و حوزه مورد علاقه تان چیست؟
من از مطالعه کتاب های ادبیات و رمان لذت زيادي می برم زیرا قصه خواندن من را به دنیایی می برد که برایم دلپذیر تر هست و از طريق آن با بشر ها، جهان و تجربه های ناشناخته ای آشنا می شوم. البته کتاب های پیرامون حوزه نمایش، اجتماع شناسی، روانشناسی و فلسفه را هم دوست دارم و آن ها را هم دنبال می کنم.
تاثیرگذارترین کتابی که تابحال خوانده اید چه بوده؟
کتاب های تاثیرگذار در زندگی ام کم نبوده اند. به عنوان مانند یک دوران ای« ناتور دشت» دی جی سلینجر برایم خيلي خاص و گوناگون بود و یا« بیگانه» آلبرکامو و « جنایات و مکافات» داستایوفسکی هم از چنين خصوصیتاتی بهره‌مند بودند. معتقدم هر یک از این کتاب ها در مقطعی برای من مهم و تاثیرگذار بودند.
تاثیراتی که از این کتاب ها گرفتید چه قدر در دیدگاه و انتخاب مسیرتان در زندگی اهمیت داشت؟
به شکل خودآگاه نمی توانم بگویم که چه تاثیراتی در انتخاب مسیرم داشتند ولی اندیشه می کنم همه چیز در زندگی مان حتی بشر هایی که می بینیم، موزیکی که می شنویم، بویی که استشمام می کنیم و … همه در نحوه دیدگاه و تفکرمان تاثیرگذار هستند. کتاب هم که ديگر جای خود را دارد.
اندیشه می کنید شبیه کدامیک از شخصیت های کتاب هایی که تابحال خوانده اید هستید؟
اندیشه می کنم هر کسی شبیه خودش هست.
عکس ها های جدید سروش واقعیت
اکنون که بیش تر سر کار هستید، چه مقدار از وقت تان را به مطالعه اختصاص می دهید؟
سعی می کنم در اوقات آسودگی و تایم های خالی بیشتر به مطالعه کتاب، مجله و روزنامه اهمیت دهم. البته پی‌جویی دنیای مجازی هم می روم.
به دنیای مجازی اشاره کردید؛ پدیده ای که به رغم بعضی از کارشناسان سیطره آن بالاخص بر زندگی روزمره هر شخص سبب دورشدن او از مطالعه کتاب شده هست و در ادامه از آن بعنوان یکی از علل تنگدستی فرهنگ مطالعه و کتاب خوانی در کشور یاد می کنند.
من جزء مخالفین اینستاگرام و تلگرام نیستم و اندیشه می کنم آنها هم فواید خاص خودشان را دارند چون بشر مگر چقدر می خواهد اینستاگرام را بالا و پایین کند و پیغام ها و پست ها را ببیند و بخواند! ما آن قدر ساعت های پرت زیاد در روز داریم که به نظرم با یک برنامه ریزی درست، هم میتوان به مطالعه پرداخت و هم به زندگی و کار و فضای مجازی. زیرا تقریباً حجم زيادي از زندگی روزانه ما در ترافیک و صف های انتظار می گذرد که اگر از هر کدام از این مجال ها درست استفاده کنیم، به مطالعه مان هم می توانیم برسیم. به طورمثال اگر کتاب همیشه در داخل کیف و قابل معرض باشد، در هر زمانی می توانیم مجال خالی برای مطالعه پیدا کنیم. حتی به نظرم در صف نانوایی هم میتوان از طريق تلفن همراه کتاب های الکترونیکی را مطالعه کرد.
یکی از مهم ترین ریسک ها یا به توضیح بهتر تصمیم های زندگی شما به زمانی بر می گردد که داخل کار جدی نویسندگی شدید. باتوجه به اینکه شما گرایش تحصیلات تان شیمی هست و یک مدت هم کار تعلم شیمی انجام داده اید، چه اخبار شد که تصمیم گرفتید داخل پیشه نویسندگی و کارگردانی بشوید؟
من از کودکی به ادبیات علاقمند بودم و همیشه دوست داشتم نویسنده و قصه نویس بشوم ولی خانواده ام همیشه دوست داشتند که پزشکی بخوانم و در کنارش اگر خواستم به نویسندگی هم ادامه دهم. برای همین در کنکور در گرایش پزشکی شرکت کردم ولی قبول نشدم. من در گرایش شیمی قبول شدم و مدتی کار تعلم شیمی انجام دادم. در زمانی که کار تعلم انجام می دادم، هم چنان عشق و علاقه به قصه نویسی همراهم بود. از سوی ديگر، دنبال کاری بودم که کمی برایم درآمدزا باشد. برای همین به اولین چیزی که اندیشه کردم فیلمنامه نویسی بود زیرا از این راه هم می توانستم پول بیشتری در بیاورم و هم به دغدغه مهم زندگی ام یعنی نوشتن و قصه نویسی در قالب فیلمنامه بپردازم.
سارا سالار، همسر سروش واقعیت
سمت نوشتن کتاب نرفتید؟
نه، ولی این آرزو همچنان با من است.
آن زمان که کار تعلم را رها کردید و به نویسندگی روی آوردید، احساس نکردید که با این انتخاب امکان دارد ریسک بزرگی انجام دهید؟
من تا مدتها هم می نوشتم و بازی می کردم و هم کار تعلم انجام می دادم. زمانی هم که تقریباً یک اعتماد نسبی به فیلمنامه نویسی پیدا کرده بودم و حسابی درگیر این کار شده بودم، ديگر تعلم انجام ندادم و آن را رها کردم.
شغل معلمی چه خصوصیتاتی داشت و چه قدر در اعماق نگرش تان تاثیرگذار بود؟
خیلی برای من لذتبخش بود. من شیمی و تعلم و کنار بچه ها بودن را دوست داشتم. کلاس های مان هم کلاس هایی بود که خیلی بهمان خوش می گذشت و لحظات شیرین و لذت بخشی با بچه ها داشتیم ولی با همه اینها تعلم خيلي از بشر انرژی می گیرد و بشر باید جانش را بگذارد پشت آن چیزی که می خواهد بگوید.
عکس ها های سروش واقعیت
سروش واقعیت و هنرمندان سریال فوق لیسانسه ها
از درامد تعلم راضی بودید؟
درامد تعلم خصوصی پائین نبود.
اولین کارتان در زمینه نویسندگی همکاري با مهران مدیری در« جنگ 77» بود. چه کسی شما را به آقای مدیری معرفی کرد؟
من به صورت کاملاً تصادفی در منزل رامین ناصر نصیر با آقای مدیری آشنا شدم. آقای مدیری از من دعوت کرد که برای بازی در کارشان حضور پیدا کنم و من هم برای بازی در سریال شان رفتم و کارم را ابتدا کردم اما همان جا کار نوشتن آیتم ها را هم انجام دادم.
با توجه به اینکه پیشینه ای در زمینه نویسندگی نداشتید، آقای مدیری چطور اینقدر زود به عنوان نویسنده به شما اطمینان کرد؟
خب آن روزگار ما آیتم ها را می نوشتیم. ضمن اینکه من تنها نویسنده سریال نبودم و عدد زیادی نویسنده دیگر هم در کار آقای مدیری حضور داشتند. من جمله هایم را به آقای مدیری می دادم و او بعضی از آن ها را قبول میکرد و یک سری را کنار می گذاشت. ولی بعدها که اطمینان آقای مدیری نسبت به من بیشتر شد، جمله های بیشتری نوشتم.
سروش واقعیت و برادرش خشایار موحدیان
قبول دارید که در نویسندگی و کارگردانی پیروز تر از بازیگری هستید؟
نمی دانم! من که نباید در این مورد نظر بدهم!
دغدغه خودتان هم بیشتر سمت نویسندگی و کارگردانی هست تا بازیگری؟
درصورتی که فرصتش پیش بیاید بازي هم می کنم ولی این اواخر بیشتر درگیر نوشتن و کارگردانی هستم.
شما با آقای مدیری به جز « جنگ 77»، در سریال های مختلف دیگری هم بعنوان نویسنده همکاري کردید. سرپرست نویسندگان تان چه کسی بود؟
در یک دوران ای سرپرست عدد زیادی از کارهای مان پیمان قاسم خانی بود.
چه کسانی در تیم نویسنده های سریال های آقای مدیری قرار داشتند؟
– مهراب قاسم خانی، خشایار الوند، امیر مهدی ژوله، حمید برزگر و علیرضا ناظر فصیحی.
عکس ها های جدید سروش واقعیت
سروش واقعیت
با پیمان و مهراب از چه زمانی اشنا شدید؟
پیمان و مهراب را پیش از اینکه با هم در کارهای آقای مدیری همکاري کنیم می شناختم. زمانیکه من به« جنگ 77» پیوستم، برادران قاسم خانی در آن جا با آقای مدیری کار نمی کردند. ما پیش از همکاري در سریال های آقای مدیری در کارهای دیگری مشابه« نان و عشق و موتور 1000» هم‌دیگر را می شناختیم.
