آتش تقی پور در سال 45 داخل دانشکده هنرهای دراماتیک شد. آتش تقی‌پور هنرمند پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون دارای سه فرزند می باشد.
زندگینامه آتش تقی پور
زادروز: ۱۵ فروردین ماه ۱۳۲۴- خوی
ملیت: ایرانی
شغل: هنرپیشه
همسر( ها): شهین علیزاده
آتش تقی پور
آتش تقی پور( زاده ۱۵ فروردین ماه ۱۳۲۴ ) هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی می باشد. او دیپلم ادبی را در ارومیه گرفت و در سال ۱۳۴۵ داخل دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک شد. در سال ۱۳۴۹ در گرایشٔ بازیگری و کارگردانی دانش آموخته و بعنوان هنرمند با کارگاه نمایش در چند ایفا همکاري کرد. اولین کار شغل ای آتش تقی پور بازي در نمایش حکومت زمانخان به کارگردانی رکن الدین خسروی بود که در سال ۱۳۴۶–۱۳۴۵ در تالار سنگلج به ایفا درآمد.
ازدواج آتش تقی پور
آتش تقی پور در سال 1349 با شهین علیزاده ازدواج کرد.دوستی آتش تقی پور با همسرش به برگزاری یک دوران شش ماه بازیگری در مرکز اموزش هنرهای دراماتیک به سرپرستی آتش تقی پور در کرمانشاه بر می گردد که نهایتا منجر به ازدواج شد.
شهین علیزاده( متولدٔ ۱۵ دی ماه ۱۳۳۴ در کرمانشاه)، هنرمند، و کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون ایرانی می باشد. او کارشناسی نمایش را با گرایش بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنر و کارشناسی ارشد نمایش را با گرایش کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران اخذ کرد.
عاقبت ازدواج آتش تقی پور و همسرش یک دختر و دو پسر به نام های شراره تقی پور، اخگر تقی پور، ، آتور تقی پور میباشد.
تصاویر آتش تقی پور
مصاحبه با آتش تقی پور
از دهه 40 و با داشتن تحصیلی اکادمیک داخل زمینه بازیگری شده اید، چه قدر از این روند و حضور در زمینه هنر احساس خشنودی دارید؟
به طور حتم اصلاً کسی از شغل ای که در آن مشغول به کار می باشد حس خرسندی کامل ندارد، برای این که انسان روح کمال گرایانه ای دارد و علاقمند می باشد به ایده‌ال ها و آرزوهایش برسد و من هم چنین رویکردی دارم. سعی کرده ام که هر کار جدیدم نسبت به کار گذشته ام بهتر و کامل تر باشد. یک هنرپیشه باید سعی کند تا در کارش به رشد و برتری دست پیدا کند، ولی شرایطی که بوجود می آید سبب می شود تا ما به این ایده‌ال ها نرسیم و وضعیت خصوصی، اجتماعی و توانایی فردی هم در این زمینه بی تاثیر نیستند.
آتش تقی پور و همسرش
تصویرها های آتش تقی پور و همسرش
به نظر شما هنرپیشه باید انتخاب های متنوعی داشته باشد؟
هنرپیشه باید انتخاب کننده خوب و باذکاوت باشد و در دام ازسرگیری نیفتد. من در چند کار نقش بازي كردن قصاب یا پیش خدمت بازي کردم، ولی از یک جایی به بعد ديگر این نوع نقش بازي كردن ها را نپذیرفتم.
بیش تر دوست دارید چه مدل نقش بازي كردن هایی را بازي کنید؟
زمانی علاقه زيادي داشتم تا نقش بازي كردن انسان های آسان روستایی را بازي کنم، ولی به علت فیزیک بدنی ام اکثراً نقش بازي كردن انسان های خشن، نظامی و جدّي را به من پیشنهاد می دادند، ولی در مقطعی ديگر این مدل نقش بازي كردن ها را بازي نکردم و با انتخاب هایم رفتم به پیگیری ایفای نقش بازي كردن های برجسته تر. اما همیشه نمی شود با پیشنهادات تکراری اختلاف کرد، برای این که مباحثه مالی هم وجود داردو من از این شغل کسب درآمد می کنم.
در دانشکده هنرهای دراماتیک با چه هنرمندانی همدوره بودید؟
در سال 45 داخل دانشکده هنرهای دراماتیک شدم این دانشگاه تازه تأسیس شده بود و تنها دو ترم دانشجو پذیرفته بود. در آن دوران ها بزرگانی مشابه جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز هم در دانشگاه حضور داشتند که بازیگری را کامل و درست می دانستند و آمده بودند بصورت آکادمیک و جدیدتر با بازیگری روز اشنا شوند. جمشید مشایخی اغلب در کلاس های دکتر آریان پور حضور داشت.
در سریال تلویزیونی سربداران بعنوان هنرپیشه حضور داشتید. این سریال تلویزیونی در حین ساختش چه ویژگی هایی داشت؟
در سریال سربداران اکثر بزرگان بازیگری و ديگر زمینه ها مشابه گریم و طرح‌ریزی حاضر بودند و در سال های بعد هم کم تر کار تاریخی با این شمار عوامل و بیگ پرداکشن وسیع و بزرگ در تلویزیون ساخته شد و یک کار الگویی شمرده می شود. خسرو خورشیدی، جلال معیریان، مسعود ولدبیگی همه نام های بزرگ طرح‌ریزی و گریم سینما و تلویزیون ایران بودند که در تولید این سریال تلویزیونی همکاری داشتند.
در سربداران نقش بازي كردن یک سردار مغول با آشکار و هیبت خشنی را بازي کردید؟
نقش بازي كردن پسر عم طغای را بازي کردم که نقش بازي كردن بینهایت جذاب و متفاوتی بود. حسن ديگر این سریال تلویزیونی تربیت نسل جوان کارگردانی بود که در سال های بعد نام های معتبری شدند. اصغر هاشمی، علی ژکان و بسياري ديگر که پیروزی شان را در سال های بعد مدیون حضور و تجربه اندوزی در این سریال تلویزیونی می دانند.
عکسهای آتش تقی پور
تصاویر آتش تقی پور و همسرش
خاطراه ای هم از حضور در سریال تلویزیونی سربداران دارید؟
حضور در کارهای تاریخی دشوار و سخت می باشد و یادم می آید در این کار نیاز به اموزش سوارکاری داشتیم و به باشگاهی در اقدسیه می رفتیم که اسب های درشت هیکل مجاری برای صحنه های سوارکاری انتخاب شده بود و درهنگام سوار شدنشان باید کلی احتیاط می کردیم و یادم است درهنگام تمرین که با اسب تصمیم گذشتن از مانعی را داشتم تعادلم به هم خورد و یک پایم روی گردن اسب ماند و پای دیگرم روی زمین و هوا معلق ماند که وضعیت غریبی بود آن هم به علت استفاده از اسب های بزرگی که برای این کار برگزیده شده بود.
