داستان ضرب المثل هیچکس از توپ های خالی تو نمی ترسد.این ضرب المثل در پاسخ به تهدید و توهین توپ های خالی به کار می رود. می گویند در زمان ناصرالدین شاه قاجار که در اصفهان شورش برپا شد و چند نفر کشته شدند، شاه خشمگین شد و حاج شیخ محمدتقی مسجد شاهی معروف به آقا نجفی اصفهانی را احضار کرد و ایشان را به شهادت رساند. علت این هرج و مرج را به تهران دانست. آقا نجفی که بید نبود که این بادها را از بین ببرد، از آمدن به تهران خودداری کرد، بنابراین شهر اصفهان بسته شد. شاه بر اجرای تصمیم خود اصرار داشت و آقا نجفی به تصمیم خود پایبند بود. سرانجام عده ای از علمای تهران وارد عمل شدند و ترتیبی دادند که آقا نجفی به عنوان زیارت مشهد برای دیدار با شاه به تهران برود تا دستور شاه اجرا شود و به مقام آقا نجفی اهانت نشود. به این ترتیب آقا نجفی با احترام و استقبال به ملاقات شاه رفت، اما چون از این دیدار خرسند نبود و داوطلبانه به این امر رضایت داده بود، یکی از ملاهای اصفهان را با خود به عمارت شمس‌اللَّه برد. آمارا. وکیل شدند.شاه وارد شد و بحث داغی داشتند و به شاه توجهی نکردند، شاه به آنها نزدیک شد.ناگهان آقای نجفی سرش را بلند کرد و با لهجه اصفهانی گفت: شاه! آیا شما سلام. شاه از این عمل که توهین عمدی به او بود به شدت ناراحت شد. از کاخ خارج شد و در حالی که سخنان تند می گفت وارد شد، خشم شاه اتابک و درباریان را به وحشت انداخت، آقا نجفی برخاست، عصای زنان او را راهنمایی کردند که برود. اتابک رنگ پریده و ترسیده گفت: چرا اینطوری کردی؟ امروز جان و مال کشور در دست شماست و می توانند شما را هم مجازات کنند. آقای نجفی که به درب خروجی کاخ نزدیک می شد و این سخنان تهدیدآمیز را شنید، ناگهان در سالن بزرگ شمس العماره چشمش به توپی که آنجا گذاشته شده بود افتاد و با لحنی تمسخر آمیز گفت: آقای صدر اعظم باشی این چیه؟ او پاسخ داد که توپ است و آقای نجفی سؤالات زیادی پرسید و در نهایت مقابل او ایستاد و گفت: آقای صدر اعظم لطفاً بگذارید این توپ بشکند و من را تکه تکه کنید.اتابک گفت: این توپ خالی است، حالا نمی رود. آقا نجفی به اتابک پوزخند زد و در پاسخ به تهدیدهای او گفت: برو به شاه بگو کسی از این توپ های خالی تو نمی ترسد. .
